تازه ترین نوشته های من
بهادر
با نگرانی از دیوار پرید تو حیاط...نصفه شب بود...باز هم با دوستانش رفته بود پی خوش گذرانی. خواهرش بیدار بود اما به روی خودش نیاورد که بهادر امده است [...]
سه داستانک تخیلی
داستان اول عاقبت آسفالت آسفالت کف خیابان خسته بود.از گرمای ظهر بی جان شده بود.حالا که آفتاب دارد نعشش را از روی آسفالت می کشد می برد،نوبت بچه [...]
انگیزه بخش باش
دوست من یک نقاش درجه یک است.من با دیدن هنرش واقعا ذوق می کنم،اما خب همانطور که یک زمان من فکر می کردم از نوشتن پولی در نمی آید.او [...]
داستان های ننوشته را ، بنویس
نوشتن هدفی است که هر روز باید دنبال شود.نوشتن روزانه شاید خسته کننده به نظر می رسد.اما درمان نوشتن،نوشتن است. دوست دارم داستان بنویسم. خیلی وسوسه نوشتن داستان توی [...]
درمان درد تایید شدن چیست؟
روز اولی که می خواستم کانال تحول را ایجاد کنم به خودم قول دادم نگران تعداد مخاطب هایم نباشم.بلکه بیشتر روی نوشته هایم تمرکز کنم. نمی دانم تا حالا [...]
می خواهم ننویسم
استمرار در نوشتن گاهی با درد و رنج همراه است.البته باید واضح تر بگویم این ذهن بازیگوش دوست دارد همواره مثل یک جاندار چموش باشد که روی هیچ [...]