امروز تلاش کردم تا سروسامانی به اوضاع خانه بدهم،چند روزی بود بیشتر به مطالعه و نوشتن می گذشت.
امروز جمعه بود،با خودم قرار گذاشتم که جمعه ها خانه را صفایی بدهم.میخواستم به آشپزخانه بروم ولی بین خواندن کتاب و مشغول کار خانه شدن دو دل بودم.
هیچ وقت نتوانستم یک زن خانه دار حرفه ای باشم که بتوانم هی به کار خانه برسم و خسته نشوم.چون همیشه اولویت های خودمم را هم دوست داشتم و دارم.
خلاصه به خودم گفتم امروز جمعه است پاشو خانه را جانی بده،روز قبل هم کتاب صوتی انسان در حستجوی معنا را از کتابراه تهیه کردم،هم پی دی اف کتاب را خریدم.
بخش اول را زدم دانلود شد و هنگام کار حواسم را دادم به کتاب صوتی،خدا رو شکر گوینده صدای زیبایی دارد و حرفه ای است.
درباره جنگ جهانی دوم بود ،کسی که خودش تجربه حضور در اسارتگاه و شرایط وحشتناک اردوگاه ها را داشت.
تمام شرایطی که در بخش اول بود را تجسم کردم.راستش بیشتر ترسیدم چون جنگ را دوست ندارم و حتی این نوع داستان ها و شنیدن شان روی من تاثیر می گذارد.ولی فکر کنم باید پوسته جدیدی از افکار قدیمی خود را رها کنم.
خوب بود تجربه کتاب صوتی و کار کردن همزمان، به هر دو خواسته ام رسیدم.
در آینده نزدیک بیشتر از کتاب خواهم گفت.شاید معنای زندگی همین باشد که کارهای خود را گاهی موازی هم پیش ببریم.تا بتوانیم به آرامش نسبی برسیم.
یک پاسخ
عالی بود همسر مهربانم ممنونم به خاطر همه چیز ،😍😍😍😍❤️❤️❤️❤️