نیمه شب با ماه عاشقی سر به راه

همه خوابیده اند…..
آری
اما ستارگان آسمان راه عشق ما را روشن می کنند…
ای اهل جهان شما بخوابید
من بیدارم…..
ستاره ها با من بیدار هستند….
ماه مرا به مهمانی دعوت کرده….
اما من مهمان خیال تو هستم…
زمزمه های شبانه ام را ارزان نمی فروشم….نه به ماه….نه به هیچ یک از جهانیان….
زمزمه های شبانه من تنها برای تو هستند…..

راه ما روشن است. …
بقول حافظ
روشن از پرتوی رویت نظری نیست که نیست….
روشن
من دلم را روشن کردم….
خواستم شمع روشن کنم….
دیدم دل که بسوزد بهتر است….
باز به قول حافظ…
دلا بسوز که سوز تو کارها کند….
خلاصه امشب حافظ مرا نصیحت میکرد…
می خواستم طبق معمول زود بخوابم…
اول عشق تو نگذاشت…
و بعد حافظ …
دعای نیمه شبی دفع صد بلا کند….
نیمه شب شده است
نزدیک سحر است….
خدایا بیا بجای صد بلا صدهزار بلا را دور کن…
خدایا تو عاشق خدایی کردن هستی میدانم
….
زیرا تو بخشیدن را دوست داری
پس ببخش برمن آنچه را که در دل دارم…
خدایا همه خوابند…من بیدار…
تو همیشه بیداری
و من در خواب غفلت…
خدای بینا تو چشم هایم باش
نجواهای شبانه من….
از عشق توست….
از آفریده توست که نامش عشق است
و
عظمتش …
تنها می توان گفت که….
عظمتش هم عشق است….
عشق را برای عشق ورزیدن دوست دارم….
تو را برای عشق

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

بخش‌های سایت من:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط