سانسورچی درون خودمان نشویم

خودمان را سانسور نکنیم تا یادم می آید سالها بود که خودم را سانسور می کردم انگار همیشه چیزی در درونم می گفت نباید همه حرفهایت را بزنی،وقتی هم حرف میزدم از خودم ناراضی بودم.

به خصوص زمانی که از تجربه های زندگی هم برای بهتر شدن زندگی دیگران می گفتم چون فکر می‌کردم این گونه باعث می شود آنها زودتر رشد کنند آنهایی که دوستشان داشتم اما مرور زمان به من یاد داد که نه کسی را با تجربه اندرز بدهم نه به دنبال این باشم که تجربه ام پیش فروش کنم.

این روز ها متوجه شدم که این همه سال که خودم را سانسور کرده بودم فرصت ها و موقعیت ها چگونه آمدند چگونه رفتند من دوست نداشتم کسی بفهمد که می‌نویسم دوست نداشتم نوشته‌هایم را کسی بخواند شعرهایی که می گفتم را در اقدام عجیب آتش زدم من تمام شعرهایم را سوزاندم و دیگر شعر نگفتم حتی سعی کردم احساس شاعرانه ام را بکشم.

میل به نوشتن همیشه درون من می جوشید نوشتن بهترین دوست من ولی چون همیشه فکر می کردم نوشتن باعث می شود که من از درونم برون ریزی داشته باشم نمی نوشتم یا اگر می نوشتم انتشار نمی دادم.

خودمان را سانسور نکنیم خودمان را به خاطر قضاوت دیگران ترس از عدم تایید دیگران خودمان را برای خودمان هم شده سانسور نکنیم.

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

بخش‌های سایت من:

9 پاسخ

  1. دقیقا . من برای نقاشی کردن از نوجوانی نقاشی هام رو تو کمد اتاق زیر کتاب ها قایم می کردم و بعد سالها که درس خوندم و متوجه شدم هنوزم به نقاشی کردن علاقه دارم اما بازم جرات نمی کردم انگار می ترسیدم با اعتراف به علاقه م به نقاشی اون اعتباری ک سالها صرفا با درس و دانشگاه برای خودم ساخته بودم از بین بره
    نه فقط در این زمینه
    حتی تو صحبت ها و یا احساسات روزانه بارها شده بودد که دلم میخواست خوشحالیم رو بروز بدم اما ترسیدم یا میخواستم حرفی رو بزنم یا حتی لباس رنگی رو بپوشم اما همیشه تمام جوانب احتیاط را بررسی میکردم و با پیدا کردن کوچیک ترین بهانه شروع به سانسور خودم می کردم

    1. فرنااز نازنین پس کم کم لازمه از خود سانسور برسیم به بها دادن به خودمون،خوشحالم که برات مفید بوده و تجربه ت رو با من به اشتراک گذاشتی😍😍🌷👌موفقیت همیشه همراهت باشه دوست من

  2. سلام خانم فدایی
    محتوای متن برایم مفید بود.
    اگر از نقطه و ویرگول در انتهای جملات استفاده کنید‌ نوشته شما نظم بهتری پیدا می کند .

  3. سلام
    فروزان عزیز
    من نوشته تون خوندم. قشنگ بود.چه حیف که یه زمانی شعر می‌گفتید، منتها دفترچه شعرتون سوزوندید. چه خوبه که شما هستید و برون ریزی افکارتون همچنان با شما هست. کلاً پس یه پا هنرمندید. نقاش و شاعر و نویسنده. ایشالا همیشه مثل اسم تون خوش بدرخشید.
    موفق باشی دوست خوبم.

    1. سلام فرزانه جان
      باعث افتخارمه که علاوه بر این که متن رو خوووندین نظرتون رو با من در میوون گذاشتی.اتفاقا منم به سایت شما جهان فکر سر زدم و از مطالب فوق العاده تون استفاده کردم.موفقیت همواره همراهتون باشه دوست عزیز من.🌷🌷🌷🌷

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط